تبیان



ما دوباره اومدیم

نشریه ی آوا تقدیم می کند 

نشریه ی آوا 

         این بار با آوایی نو

       به توان تو

                  به توان ما 

سلام به شما دوست عزیز که آوا را انتخاب کردید

و سلام ویژه به دانشجوهای گل گلاب توانبخشی

بچه هایی که جنس دغدغه هاشون علاوه بر دغدغه های ملموس این نسل، یه چیزایی فراتری هم هست اونم از جنس *توانبخشی*.

یعنی چیزی رو می بینند و دنبال حلش هستند شاید بعضی از افراد نبینند .

دنبال درمان چیزی هستند که شاید درد عمدتا از ازش باقی نمانده اما اثرش هنوز هست اثری که میرود و می آید و امون آدم را میبرد 

دنبال افزایش کیفیت زندگی آدم ها هستند . چیزی که حق همه آدم ها هست 

خدا را شکر سیستم درمانی کشورمان قوی است اما هنوز بعضی از مردم و حتی متخصصان به انجام شدن پروسه درمان راضی می شوند و آن را تکمیل شده می دانند درحالی که درمان بدون توانبخشی ناتمام است . البته به لطف تلاش شبانه روزی اساتید و درماندگان پیش کسوت دانشجویان به نفس توانبخشی ، سطح آگاهیبالاتر رفته و مردم پیگیر تر شده اند ه همین خاطر بچه های توانبخشی نگاه معرفی به درد و دل مردم دارند و البته اهل غرولند صرف نیستند . شاید گاهی غر بزنند اما خوابشان نمی برد تا وقتی راه حلی برای آن در دل شب پیدا کنند ؛ اهل شب بیداری و تلاش اند ؛ رهیاب های خوبی اند.

یک دانشجوی توانبخشی میداند که باید اول به خودش ، زندگی اش و فکرش یه توان مضاعف دهد تا بتواند پر توان به مردم توان ببخشد

میداند که برای توان دادن به فکر و زندگی اش باید اول درست شاگردی کند تا حسابی یاد بگیرد؛ و نیز حواس اش جمع هست که تو این دنیا با تاریخ

پرتکرار اش ،که هر روز رنگش عوض می شود ،ارزش ها و هویت ها و خلوص را گم نکند.

برای همین ، دوره ی دانشجویی ما بچه های توانبخشی خاصه ،مثل خودمون از جنس *سوپر توان* . پس دانشجوی خاص دوباره سلااااااام. 

از تو دعوت میکنم در این شماره با ما همراه باشی تا صدای علم و فرهنگ رشته ی گفتاردرمانی را به گوش  مردم و مسئولان برسانیم . 

       یا علی

مرضیه استادی(کارشناس ارشد گفتاردرمانی)

 


+ انقدر ناراحت نباش، بالاخره راهی پیدا می کنیم ، من مطمئنم،  نور امیدی در دلم روشن هست 

_ لازم نیست خودمان را گول بزنیم ، ما مجبور به قبول واقعیت هستیم چه بخواهیم چه نه

+ببین اونقدرا هم بی گدار به آب نمیزنم ؛ دیروز زمانی که در اینترنت گشت میزدم به مطلبی در مورد هیپنوتراپی برخوردم که نوشته بود برای درمان لکنت نیز خیلی کاربردی است ، بعد جستجو کردم ببینم در ایران هم هست که خوشبختانه

_ حالا اینا را گفتی که چی ؟؟ من برای درمان هیچ کجای دیگر نمیام !!!!!

+ من برات نوبت گرفتم ، باید بریم 

_ .

_ با این که هیچ علاقه ای برای رفتن نداشتم اما مجبور شدم و الان منتظر نشستیم تا نوبت مان شود

بروشوری روی میز بود که طراحی خیلی جالبی داشت و توجه ام را به خودش جلب کرد.

داخل اش نوشته شده بود چرا هیپنوتراپی موثر است ؟؟

به محض این که وارد مطب درمانگر شدم از او پرسیدم بنظر شما چرا هیپنوتراپی موثر است؟

البته نه به این راحتی با کلی ممن و ممممن و .

درمانگر گفت بنشینید ، توضیح خواهم داد 

_ نمی دانم چرا ولی در صدایش آرامش ، اطمینان و را احساس میکردم .

او توضیح داد :

ببین عزیزم اول اینکه هیپنوتراپی به عنوان درمان اصلی بکار نمی رود بلکه به عنوان درمان مکمل استفاده می شود 

ولی حالا چرا موثر است و استفاده می شود؟؟؟

دو علت دارد

۱ _ باعث ایجاد و حفظ آرامش سریع و عمیق می شود

۲ _ با کاهش تنش جسمی و اضطراب باعث تقویت عزت نفس می شود.

نکته ای که برای من جالب بود که درمانگر به همراه یک کارورز درمان را شروع کرده و در طی جلسه درمان روند را برای او توضیح می داد و این باعث شد که من به طور کامل در جریان درمان قرار گیرم

در ابتدای جلسه درمان درمانگر از من خواست که یک مکان ویژه که در آن احساس راحتی را داشتم تصور کنم ، برای مثال برای من زمانی که روی تخت خود دراز کشیده و موسیقی گوش می دهم این احساس راحتی را به وجود می‌آورد و بعد با یک نرمش عضلانی استاندارد حالتی شبیه خواب آوری  را در من القا کرد

احساسات حیرت انگیز، آرام و با اعتماد به نفس تجربه شده در آن مکان ویژه لنگر انداخته بودند

به پیشنهاد درمانگر عزیزم ( چرا عزیز ؟؟ چون مدیون او هستم!! ) یک عبارت کوتاه مانند اتاق من و یک ژست ۶۰ مانند مشت کردن یکی از دست ها را انتخاب کردم

این عبارت و ژست می تواند به من کمک کند تا در تمام طول روز اضطراب خود را کاهش دهم، همچنین به من آموخت که همین روال را برای خود در طول روز انجام دهم تا به آن احساس آرامش و آسایش دست یابم ؛  سپس از حالت هیپنوتیزم به حالت غیر هیپنوتیزم برگردانده شدم و از من خواسته شد که خود را در شرایط هیپنوتیزم تصور کرده و در مواجهه با شرایط تحریک کند اضطراب و موفق شدن  در استفاده از روان برای مقابله با آنها تصور کنم

البته قبل از آن به کمک درمانگر لیستی از شرایط دشوار را تهیه کرده بودیم

بعد از جلسات درمان چهار جلسه تحت عنوان جلسات پیگیری وجود داشت که هر جلسه آن حدود یک ساعت و نیم به طول می‌انجامد و در هر جلسه متنی را سه بار قرائت می‌کردم؛  یک بار قبل هیپنوتیزم در حین و بعد هیپنوتیزم می‌خواندم در پایان جلسه آخر پیگیری فایل حاوی متون هیپنوتیزم به من داده شد تا تمرینات را داشته باشم

 میزان پیشرفت و تسلطی که پیدا کرده بودم غیرقابل و باور بود البته همانطور که درمانی در ابتدا متذکر شده بود برخی از پیشرفت ها فقط مدت کوتاهی به طول انجامیدن ولی دیگر پیشرفت تا پایان با من همراه بودند

کابوس شب های زندگی ام حال تبدیل شده بود به انگیزه‌ای برای دوباره زیستن✌

 قبل از درمان خود را همیشه در اتاق تاریک و سرد و نمناک محصور میدیدم اما امروز احساس می کنم بالاخره خورشید روزهایم طلوع کرده است و من نیز می‌توان همچون دیگر انسان ها به سمت قله‌های خیالم حرکت کنند و تمام اینها را مدیون یک شخص هستم

و او کسی نیست جز درمانگر عزیزم

 Tandonline.com 

Onlinelibrary.wiley.com

Sciencedirect.com

 

✍ فاطمه ضیائی ( دانشجوی کارشناسی گفتاردرمانی ) 

 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها